غیبت امام زمان علیه السلام (قسمت اوّل)

بحث غیبت مهمترین مبحث مهدویت است و بیشترین تعداد حدیث در آن آمده. بعدا از بحث اصالت مهدویت که بحث آن در مطالب قبلی گذشت و بیان نمودیم که همه ادیان در این قضیه اشتراک دارند، غیبت مهمترین بحث می باشد. اصل اعتقاد به غیبت مشترک بین همه مسلمانان است. همه به این نکته اذعان دارند که حجت خدا غایب می شود. اما شیوه ها، چگونگی ها و ریزه کاری آنها با باور شیعی متفاوت است. اما عده ای از دانشمندان اهل سنت هم به این باورها با مقداری تفاوت معتقدند. بعنوان مثال در کتاب منتخب الاثر(از آقای صافی گلپایگانی) 1294 روایت راجع به امام زمان جمع آوری شده و فقط در موضوع غیبت 100 آیه است که بیشترین آیات در یک موضوع است. برای نمونه در سوره بقره در پنج آیه اول مشخصات مومنون را بدین صورت بیان می کند:
بسم الله الرحمن الرحیم
الم «1» ذَلِکَ الْکتَابُ لاَ رَیْبَ فِیهِ هُدًى لِّلْمُتَّقِینَ «2» الَّذِینَ یُؤْمِنُونَ بِالْغَیْبِ وَیُقِیمُونَ الصَّلاةَ وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ یُنفِقُونَ«3» والَّذِینَ یُؤْمِنُونَ بِمَا أُنزِلَ إِلَیْکَ وَمَا أُنزِلَ مِن قَبْلِکَ وَبِالآخِرَةِ هُمْ یُوقِنُونَ «4» أُوْلَـئِکَ عَلَى هُدًى مِّن رَّبِّهِمْ وَأُوْلَـئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ «5»
به نام خدا که رحمتش بى اندازه است و مهربانى اش همیشگى. الم «1» در [وحى بودن و حقّانیّت] این کتاب [با عظمت] هیچ شکى نیست ; سراسرش براى پرهیزکارانْ هدایت است.«2» آنان که به غیب ایمان دارند و نماز را بر پا می دارند و از آنچه به آنان روزى داده ایم ، انفاق می کنند.«3» و آنان که به آنچه به سوى تو و به آنچه پیش از تو نازل شده، مؤمن هستند و به آخرت یقین دارند.«4» آنانند که از سوى پروردگارشان بر [راه] هدایت اند و آنانند که رستگارند.«5»

در ذیل این آیات به خصوص آیه سوم، آن چیز هایی که به غیب بیان شده است، منظور امام مهدی عج است.
در تفسیر نور الثقلین 4 مورد حدیث در این باره آمده است:
تفسیر نور الثقلین مجلد:1 من ص 31 ح 11
عن ابى عبدالله علیه السلام فی قول الله عزوجل(هدى للمتقین.. ) قال:من اقر بقیام القائم علیه السلام انه حق.
امام علی فرمودند، متقن کسانی هستند که اقرار می کنند به قیام حضرت ولی عصر و اینکه ایشان حق هستند.
روایت 12 در همان قسمت:
سألت الصادق جعفر بن محمد علیهما السلام عن قول الله عزوجل: ( الم ذلک الکتاب لاریب فیه هدى للمتقین الذین یؤمنون بالغیب ) فقال: المتقون شیعة على علیه السلام والغیب هو حجة الغایب، وشاهد ذلک قول الله عزوجل وَیَقُولُونَ لَوْلاَ أُنزِلَ عَلَیْهِ آیَةٌ مِّن رَّبِّهِ فَقُلْ إِنَّمَا الْغَیْبُ لِلّهِ فَانْتَظِرُواْ إِنِّی مَعَکُم الْمُنتَظِرِینَ (یونس/20) فاخبر عزوجل ان الایة هى الغیب، والغیب هو الحجة وتصدیق ذلک قول الله عزوجل وَجَعَلْنَا ابْنَ مَرْیَمَ وَأُمَّهُ آیَةً(مومنون/50) یعنى حجة
متقین، شیعیان امیر المومنین هستند و غیب یعنی حجت غایب. و شاهد آن هم این آیه است که: (یونس 20) « مشرکین گفتند چرا آیه ای از طرف او نازل نمی شود؟ خداوند فرمود: غیب مال خدا است، منتظر باشید. من با شما منتظرین هستم.» و خدا در آیه ای دیگر از غیب خبر داده که غیب، حجت خداست. شاهد بر این قول این آیه است: (مومنون 50) «ما قرار داریم مریم و فرزندش را آیت.» یعنی حجت.
پس منظور از غیب حجت خداست. البته این نکته جای تامل دارد که این کار کنار هم گذاشتن آیات و استنتاج از آنها کار ما نیست و کار معصوم است و ما باید فقط آنها را یاد بگیریم و استفاده کنیم.

در کتب اهل سنت، بعنوان نمونه «سَلمی مَقدِسى شافعى» درکتابش«عِقْدُ الدُّرَر فی اَخبار المهدی المنتظر»، حدود 300 صفحه راجع به امام زمان نوشته شده است. دو روایت هم در همین زمینه از اباعبدالله علیه السلام آورده که او فکر کرده امام حسین است. درحالی که اگر اباعبدالله الحسین در روایات ذکر نشده باشد، منظور امام صادق علیه السلام است.
نمونه دیگر در کتاب «البرهان فی علامات المهدی آخر الزمان» از «حسام الدین متقی هندی» روایت در خصوص غیبت امام زمان آمده و همچنین در کتاب «العرف الوردی فی اخبار المهدی» از جلال الدین سیوطی این روایات را آورده اند. البته در اینجا روایت را از کتاب الغیبه شیخ طوسی بیان می کنیم، ولی آدرس آن را از کتب اهل سنت در ذیل آن آورده شده است.
الغیبة- الشیخ الطوسی ص 161... سمعت أبا عبد الله علیه السلام یقول: إن لصاحب هذا الامر غیبتین إحداهما تطول حتى یقول بعضهم: مات، ویقول بعضهم: قتل، ویقول بعضهم: ذهب، حتى لا یبقى على أمره من أصحابه إلا نفر یسیر لا یطلع على موضعه أحد من ولده ولا غیره إلا المولى الذی یلی أمره (عنه إثبات الهداة: 3 / 500 ح 280 وفی البحار: 52 / 152 ح 5 عنه وعن غیبة النعمانی: 171 ح 5 فی منتخب الاثر: 253 ح 9 عن البرهان للمتقی الهندی: 171 ح 4 )

از امام صادق ع بیان شد که صاحب این امر دو غیبت دارد، یکی از آنها طول می کشد تا اینکه برخی می گویند او مرد، برخی می گویند کشته شد، برخی می گویند رفت، آنقدر این طول می کشد که افراد دوستار او(اصحابش) پراکنده می شوند. هیچ کس نمی داند او کجاست، حتی حتی فرزندانش و غیر فرزندانش هم نمی دانند که کجاست. فقط یک عده کمی که نوکران او هستند می دانند.
همچنین این روایت از قول امام حسین علیه السلام هم بدین گونه نقل شده است:
کلمات الإمام الحسین (ع)- الشیخ الشریفی ص 660: عن أبی عبد الله الحسین بن علی علیهما السلام أنه قال: ( لصاحب هذا الأمر - یعنی المهدى علیه السلام - غیبتان، إحداهما تطول حتى یقول بعضهم: مات، وبعضهم: قتل، و بعضهم: ذهب. ولا یطلع على موضعه أحد من ولى ولا غیره، إلا المولى الذى یلى أمره ). (عقد الدرر: 134. 2 - عقد الدرر: 171)
امام حسین علیه السلام: برای صاحب این امر-یعنی مهدی علیه السلام- دو غیبت است، یکی از آنها طول می کشد تا اینکه برخی می گویند او مرد، برخی می گویند کشته شد، برخی می گویند رفت. از دوستان و غیر دوستانش هم هیچ کس نمی داند او کجاست، غیر از یک عده کمی که نوکران او هستند.
در کتب شیعه مفصل روایت داریم. بعنوان نمونه در کتاب بحارالأنوار ج 51 ص 52 باب 5:
الآیات المؤولة بقیام القائم عُمَرَ بْنِ عَبْدِ الْعَزِیزِ عَنْ غَیْرِ وَاحِدٍ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ دَاوُدَ الرَّقِّیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع فِی قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ الَّذِینَ یُؤْمِنُونَ بِالْغَیْبِ قَالَ مَنْ أَقَرَّ بِقِیَامِ الْقَائِمِ ع أَنَّهُ حَقٌّ
امام صادق علیه السلام در تفسیر این آیه از قرآن می فرمایند: هرکس که به قیام قائم علیه السلام اقرار داشته باشد، حق است.
بحارالأنوار ج 51 ص 52 باب 5- الآیات المؤولة بقیام القائم 29- ک، [إکمال الدین‏]
... قَالَ سَأَلْتُ الصَّادِقَ ع عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ الم ذلِکَ الْکتابُ لا رَیْبَ فِیهِ هُدىً لِلْمُتَّقِینَ الَّذِینَ یُؤْمِنُونَ بِالْغَیْبِ فَقَالَ الْمُتَّقُونَ شِیعَةُ عَلِیٍّ ع وَ أَمَّا الْغَیْبُ فَهُوَ الْحُجَّةُ الْغَائِبُ وَ شَاهِدُ ذَلِکَ قَوْلُ اللَّهِ تَعَالَى وَ یَقُولُونَ لَوْ لا أُنْزِلَ عَلَیْهِآیَةٌ مِنْ رَبِّهِ فَقُلْ إِنَّمَا الْغَیْبُ لِلَّهِ فَانْتَظِرُوا إِنِّی مَعَکُمْ مِنَ الْمُنْتَظِرِینَ
از امام صادق علیه السلام راجع به این آیه سوال شد، امام صادق فرمودند: متقین شیعیان علی ع هستند. و غیب هم حجت غایب است و شاهد آن هم آیه 20 سوره یونس است که توضیح آن قبلاً آمد.
بحارالأنوارج 52 ص143 باب22- فضل انتظار الفرج و مدح الشی60-
نص، [کفایة الأثر] بِالْإِسْنَادِ الْمُتَقَدِّمِ فِی بَابِ النَّصِّ عَلَى الِاثْنَیْ عَشَرَ عَنْ جَابِرٍ الْأَنْصَارِیِّ عَنِ النَّبِیِّ ص قَالَ یَغِیبُ عَنْهُمُ الْحُجَّةُ لَا یُسَمَّى حَتَّى یُظْهِرَهُ اللَّهُ فَإِذَا عَجَّلَ اللَّهُ خُرُوجَهُ یَمْلَأُ الْأَرْضَ قِسْطاً وَ عَدْلًا کَمَا مُلِئَتْ ظُلْماً وَ جَوْراً ثُمَّ قَالَ ص طُوبَى لِلصَّابِرِینَ فِی غَیْبَتِهِ طُوبَى لِلْمُقِیمِینَ عَلَى مَحَجَّتِهِمْ أُولَئِکَ وَصَفَهُمُ اللَّهُ فِی کتَابِهِ فَقَالَ الَّذِینَ یُؤْمِنُونَ بِالْغَیْبِ وَ قَالَ أُولئِکَ حِزْبُ اللَّهِ أَلا إِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْمُفْلِحُونَ.
از جابر انصاری از قول پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله: غایب می شود از نزد آنها حجت خدا. نام برده نمی شود از او تا اینکه خداوند او را خارج کند. وقتی خداوند این خروج را به جلو انداخت، او زمین را پر می کند از عدل و داد همانگونه که پر شده بود از ظلم و ستم. سپس فرمودند: خوشا به حال آنان که در این دوران غیبت صبر می کنند، خوشا بحال آنانی که در سایه محبت و لطف او زندگی می کنند. اینان همان کسانی هستند که خداون راجع به اینها این آیه را کتابش فرمود: «کسانی که به غیب ایمان دارند»، وگفت «آنان از حزب خدا هستند و حزب خدا رستگار است.»
پس ما در این قسمت مساله غیبت را از نظر آیات قرآن بیان کردیم. و نشان دادیم که مساله غیبت در قرآن آمده است.

1 کامنت:

در سوره یونس آیه 20 اینگونه آمده:
وَیَقُولُونَ لَوْلاَ أُنزِلَ عَلَیْهِ آیَةٌ مِّن رَّبِّهِ فَقُلْ إِنَّمَا الْغَیْبُ لِلّهِ فَانْتَظِرُواْ إِنِّی مَعَکُم مِّنَ الْمُنتَظِرِینَ
و می گویند: چرا از سوى پروردگارش معجزه اى [چون عصاى موسى وناقه صالح وغیر آن] بر او نازل نشده ؟ بگو: [آمدن و نیامدن معجزه از امور غیبى است و] غیب ویژه خداست، پس [به خاطر لجاجت و مخالفت با حق] به انتظار [عذاب] باشید که من هم با شما از منتظرانم.

تفاسیر ذیل این آیه و آیه ای که در بحث گذشت اینگونه است:

1.الإمام الثانی عشر علیه السلام - تحقیق السید علی المیلانی ص 99:
ینابیع المودة ص 442 عن کتاب (المناقب) عن واثلة بن الأصقع بن قرخاب عن جابر بن عبد الله الأنصاری قال: (دخل جندل بن جنادة ابن جبیر الیهودی على رسول الله (ص) فقال: یا محمد، أخبرنی عما لیس لله، وعما لیس عند الله، وعما لا یعلمه الله. فقال (ص): أما ما لیس لله. فلیس لله شریک وأما ما لیس عند الله. فلیس عند الله ظلم العباد. وأما ما لا یعلمه الله. فذلک قولکم یا معشر الیهود،: - أن عزیر ابن الله. والله لا یعلم أنه له ولد، بل یعلم أنه مخلوقه وعبده، فقال: أشهد أن لا إله إلا الله، وأنک رسول الله حقا وصدقا ثم قال: إنی رأیت البارحة فی النوم، موسى بن عمران (ع) فقال: یا جندل أسلم على ید محمد خاتم الأنبیاء، واستمسک أوصیاءه من بعده، فقلت: أسلم فلله الحمد أسلمت، وهدانی بک، أخبرنی یا رسول الله عن أوصیائک من بعدک لا تمسک بهم، قال: أوصیائی اثنا عشر، قال جندل: هکذا وجدناهم فی التوراة. وقال: یا رسول الله سمهم لی: فقال: أولهم سید الأوصیاء أبو الأئمة على، ثم ابناه الحسن والحسین، فاستمسک بهم، ولا یغرنک جهل الجاهلین، فإذا ولد علی بن الحسین زین العابدین، یقضی الله علیک، ویکون آخر زادک من الدنیا شربة لبن تشربه، قال جندل: وجدنا فی التوراة، وفی کتب الأنبیاء (ع): إیلیا وشبرا، وشبیرا، فهذه اسم علی والحسن والحسین، فمن بعد الحسین ؟ وما أسامیهم ؟ قال: إذا انقضت مدة الحسین، فالإمام ابنه علی ویلقب بزین العابدین، فبعده ابنه محمد ویلقب بالباقر، فبعده ابنه جعفر یدعى بالصادق، فبعده ابنه موسى یدعى بالکاظم، فبعده ابنه على یدعی بالرضا، فبعده ابنه محمد یدعی بالتقی والزکی، فبعده ابنه علی یدعی بالنقی والهادی، فبعده ابنه الحسن یدعى بالعسکری، فبعده ابنه محمد یدعى بالمهدی والقائم والحجة، فیغیب ثم یخرج، فإذا خرج یملأ الأرض قسطا وعدلا کما ملئت جورا وظلما، طوبى للصابرین فی غیبته، طوبى للمقیمین على محبته، أولئک الذین وصفهم الله فی کتابه وقال: (هدى للمتقین الذین یؤمنون بالغیب) ثم قال تعالى: (أولئک حزب الله ألا إن حزب الله هم المفلحون) فقال جندل: الحمد لله الذی وفقنی بمعرفتهم).


2.منتخب الأنوار المضیئة - السید بهاء الدین النجفی ص 145:
سألت الصادق (علیه السلام) عن أول سورة البقرة: * (ألم * ذلک الکتاب لا ریب فیه هدى للمتقین * الذین یؤمنون بالغیب ویقیمون الصلاة ومما رزقناهم ینفقون * والذین یؤمنون بما أنزل إلیک وما أنزل من قبلک وبالآخرة هم یوقنون) * من هم المتقون وما المراد بالغیب ؟ قال: المتقون شیعة علی، والغیب هو الحجة (علیه السلام) ولو قیل: المراد بالغیب أحوال یوم القیامة. قلنا: لا یصح ذلک، لأن کثیرا من الیهود والنصارى وغیرهم یؤمنون بغیب النشور والحساب، ولیسوا داخلین تحت هذا الخطاب، لأن الله تعالى قد مدحهم وهو سبحانه (وتعالى) لا یمدح الکافرین والفاسقین والمنافقین. ویعضد ما قلناه ویؤید ما ادعیناه: أنه لا خلاف فی أن الإمام القائم مع تسلیم القول بوجوده وإمامته وظهوره بعد غیبته، آیة من آیات الله، وقد أطلق سبحانه (وتعالى) لفظ " الغیب " على " الآیة " فی جواب أهل الغوایة وقالوا: * (لولا أنزل علیه آیة من ربه فقل إنما الغیب لله) *، وکذا أطلق لفظ " الآیة " على عیسى (علیه السلام): * (وجعلنا ابن مریم وأمه آیة وآویناهما إلى ربوة ذات قرار) * فصح أن یکون المراد بالآیة الحجة (علیه السلام)، والإشارة بها إلیه. ولیس لمنکر أن ینفی اعتقاد وجوده بسبب غیبته، ألسنا مأمورین باعتقاد وجود الکرام الکاتبین الحافظین، وهم غائبون عن العیان، وقد ذکرهم الله تعالى فی کتابه المبین: * (وإن علیکم لحافظین * کراما کاتبین * یعلمون ما تفعلون) *، وکذا کلفنا اجتناب أوامر الشیطان ومخالفته، (ونحن لم نشاهده) وهو غائب عنا ولم نره، (وکذا نحن مکلفون باعتقاد مسائلة الملائکة فی القبر، ولم نرهم الآن)، وکذا ما أخبر به النبی (صلى الله علیه وآله) حین عرج به إلى السماء ولم نر ذلک، (وکذا کثیر من هذه الأمور نحن مکلفون بحقیقتها واعتقاد وجودها، وإن کانت غائبة عنا ولم نرها، فلو لم نؤمن بها خرجنا عن الإسلام، وکذلک الإمام القائم (علیه السلام) لا یلزم من غیبته القدح فی وجوده، أو نفی القول بإمامته، وکذا لا یقدح فی إمامته غلبة أهل العناد، واستیلاء الکفرة فی البلاد، وتعطیل الحدود والأحکام، واندراس کثیر من شرائع الإسلام، لأن ذلک جرى فی زمن النبی (صلى الله علیه وآله) حتى کان محصورا بالشعب، غائبا عن أکثر الناس، ولا یقدح ذلک فی نبوته، وکذلک الإمام لا یقدح ذلک فی إمامته بسبب غیبته.

3.کمال الدین وتمام النعمة- الشیخ الصدوق ص 340:
ح 19 - حدثنا محمد بن موسى بن المتوکل رضی الله عنه قال: حدثنا محمد بن یحیى العطار قال: حدثنا أحمد بن محمد بن عیسى، عن عمر بن عبد العزیز، عن غیر واحد من أصحابنا، عن داود بن کثیر الرقی، عن أبی عبد الله علیه السلام فی قول الله عزوجل: " الذین یؤمنون بالغیب " قال: من أقر بقیام القائم أنه حق.

4.کمال الدین وتمام النعمة- الشیخ الصدوق ص 340:
ح 20 - حدثنا علی بن أحمد بن محمد الدقاق رضی الله عنه قال: حدثنا أحمد بن أبی - عبد الله الکوفی قال: حدثنا موسى بن عمران النخعی، عن عمه الحسین بن یزید، عن علی بن أبی حمزة ، عن یحیى بن أبی القاسم قال: سألت الصادق علیه السلام عن قول الله عزوجل: " الم ذلک الکتاب لا ریب فیه هدى للمتقین الذین یؤمنون بالغیب" فقال: المتقون شیعة علی علیه السلام، والغیب فهو الحجة الغائب. وشاهد ذلک قول الله عزوجل: " ویقولون لو لا انزل علیه آیة من ربه فقل * إنما الغیب لله فانتظروا إنی معکم من المنتظرین " (1) الایة فی سورة یونس تحت رقم 20. وکما یظهر من سیاق الایات المراد بالایة العذاب. وقوله: " فانتظروا - الایة " أی فانتظروا العذاب وانى معکم کذلک. ولا ینبغى تأویل العذاب بالحجة علیه السلام. وقوله " وشاهد ذلک " من کلام الصدوق - رحمه الله - لا من تتمة الحدیث کما نص علیه العلامة المجلسی - رحمه الله -. ولم یعهد فی کلام أحد من المعصومین علیهم السلام نقل الشاهد لکلامهم فی نظیر هذا.

5.بحار الأنوار - العلامة المجلسی ج 51 ص 52:
ح 29 - ک: الدقاق، عن الاسدی، عن النخعی، عن النوفلی، عن علی بن أبی حمزة، عن یحیى بن أبی القاسم قال: سألت الصادق علیه السلام عن قول الله عزوجل " الم ذلک الکتاب لا ریب فیه هدى للمتقین الذین یؤمنون بالغیب " فقال: المتقوم شیعة علی علیه السلام وأما الغیب فهو الحجة الغائب وشاهد ذلک قول الله تعالى " ویقولون لولا انزل علیه آیة من ربه فقل إنما الغیب لله فانتظروا إنی معکم من المنتظرین "

» نظر شما؟