ضرورت شناخت امام زمان علیه السلام

مهدویت مورد اتفاق همه مسلمانها است اعم از شیعه و سنی. همه به این نکته اعتقاد دارند که یک مصلح جهانی ظهور خواهد کرد. اما در کیفیت ظهور تفاوت هایی وجود دارد. غیر مسلمان ها -دیگر ادیان آسمانی- هم این اعتقاد را دارند ولی نه بنام مهدی. همه در انتظار یک موعود هستند. پس همه کسانی که به ادیان آسمانی اعتقاد دارند این موضوع را قبول دارند. اما در جزئیات با هم متفاوتند.

وجوب شناخت امام زمان عج
چرا باید به شناسایی چنین انسانی برویم؟ معرفت در دین سنگ بنا است. یعنی اگر معرفت نباشد، عمل و تلاش هیچ فایده ای ندارد. معصوم علیه السلام می فرماید: اول علم معرفته. معرفه الله متفق القول همه ی انسانها ست. اما بعد از خداوند شناختن پیامبر و دین او لازم است و بعد از آن معرفت اوصیا پیامبر شرط ایمان محسوب می شود. تعریف ایمان بر می گردد به اطاعت و تسلیم در برابر پیامبر و اوصیا او بر می گردد.

در قرآن سوره نسا آیه 65 می خوانیم: ایمان نیاورده اند تا اینکه ای پیامبر تو را مرجع خود قرار دهند:
فَلاَ وَرَبِّک لاَ یؤْمِنُونَ حَتَّىَ یحَکمُوک فِیمَا شَجَرَ بَینَهُمْ ثُمَّ لاَ یجِدُواْ فِی أَنفُسِهِمْ حَرَجًا مِّمَّا قَضَیتَ وَیسَلِّمُواْ تَسْلِیمًا
به پروردگارت سوگند که آنها مؤمن نخواهند بود، مگر اینکه تو را در اختلافات خود به داوری طلبند؛ و سپس در دل خود از داوری تو احساس ناراحتی نکنند، و کاملا تسلیم باشند.

همین قضیه برای امام هم هست. در قرآن : سوره بنی اسراییل آیه 71 می خوانیم:
یوْمَ نَدْعُو کلَّ أُنَاسٍ بِإِمَامِهِمْ فَمَنْ أُوتِی کتَابَهُ بِیمِینِهِ فَأُوْلَـئِک یقْرَؤُونَ کتَابَهُمْ وَلاَ یظْلَمُونَ فَتِیلاً
[یاد کن] روزى را که هر گروهى از مردم را با پیشوایشان می خوانیم؛ پس کسانى که نامه اعمالشان را به دست راستشان دهند، پس آنان نامه خود را ]با شادى و خوشحالى] می خوانند و به اندازه رشته میان هسته خرما مورد ستم قرار نمی گیرند.

اما اگر چنانچه کسی بگوید قائل به امامت حضرت علی هستم اما نه سایرین، او در گمراهی است. او مانند یهودی است که در زمان حضرت عیسی به او ایمان نیاورده است. و یا مسیحی که به اسلام رو نمی آورد. اینان کافر هستند. اما کافر اهل کتاب هستند. آنها در قیامت پیروز نیستند و به آتش می روند مگر اینکه خداوند بواسطه همین اهل بیت آنها را نجات دهد.

در آیات اول سوره معارج داستان نضر بن حارث یا حارث فهری را می خوانیم که بعد از غدیر به خیمه پیامبر صلوات الله علیه رفت و گفت این چه کاری بود که کردی و پسر عمویت را جانشین خودت کردی؟ آیا این کار از طرف خدا بود؟ پیامبر فرمودند: آری این خواست خداست. او قبول نکرد و دعا کرد که اگر پیامبر راست می گویند سنگی از آسمان بیاید و او را بکشد. به محض اینکه پایش را از خیمه رسول الله بیرون گذاشت، همین شد:
سَأَلَ سَائِلٌ بِعَذَابٍ وَاقِعٍ «1» لِّلْکافِرینَ لَیسَ لَهُ دَافِعٌ «2» مِّنَ اللَّهِ ذِی الْمَعَارِجِ «3»
درخواست کننده اى عذابى را که واقع شدنى است درخواست کرد«1»[عذابى که]ویژه کافران است، [و ] آن را بازدارنده اى نیست. «2» [این عذاب] از سوى خداى صاحب درجات است. «3»

لذا کسی که منکر امام زمان است کافر است باید گفت و نترسید.

اصول کافی ج 1 ص 371 ح 2:
الْحُسَینُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ مُعَلَّى بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ جُمْهُورٍ عَنْ صَفْوَانَ بْنِ یحْیى عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مَرْوَانَ عَنِ الْفُضَیلِ بْنِ یسَارٍ قَالَ سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ (علیه السلام) عَنْ قَوْلِ اللَّهِ تَبَارَک وَ تَعَالَى یوْمَ نَدْعُوا کلَّ أُناسٍ بِإِمامِهِمْ فَقَالَ یا فُضَیلُ اعْرِفْ إِمَامَک فَإِنَّک إِذَا عَرَفْتَ إِمَامَک لَمْ یضُرَّک تَقَدَّمَ هَذَا الْأَمْرُ أَوْ تَأَخَّرَ وَ مَنْ عَرَفَ إِمَامَهُ ثُمَّ مَاتَ قَبْلَ أَنْ یقُومَ صَاحِبُ هَذَا الْأَمْرِ کانَ بِمَنْزِلَةِ مَنْ کانَ قَاعِداً فِی عَسْکرِهِ لَا بَلْ بِمَنْزِلَةِ مَنْ قَعَدَ تَحْتَ لِوَائِهِ قَالَ وَ قَالَ بَعْضُ أَصْحَابِهِ بِمَنْزِلَةِ مَنِ اسْتُشْهِدَ مَعَ رَسُولِ اللَّهِ (صلى الله علیه وآله)

از امام صادق در رابطه با این آیه سوال شد، ایشان فرمودند: اگر تو امام خود را بشناسی، تاخیر اینکه امام در این زمان زمام امور را بدست گیرد در تو خللی ایجاد نخواهد کرد. اگر کسی امامش ر ا شناخت و فوت کرد قبل از اینکه صاحب امر ظهور کند، او در عین حالی که از دنیا رفته اجر و پاداش و منزلت کسی را دارد که در لشگرگاه آن حضرت در زمان ظهور شرکت کرده. بلکه بالاتر از آن در تحت پرچم او قرار گرفته. بعضی از اصحاب امام صادق این قضیه را نقل کردند و اضافه کردند که بلکه مانند کسی که در زمان پیامبر جنگیده است و شهید شده است.


اصول کافی ج1 ص180 بَابُ مَعْرِفَةِ الْإِمَامِ وَ الرَّدِّ إِلَیهِ حدیث 2:
الْحُسَینُ عَنْ مُعَلًّى عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِی عَنْ أَحْمَدَ بْنِ عَائِذٍ عَنْ أَبِیهِ عَنِ ابْنِ أُذَینَةَ قَالَ حَدَّثَنَا غَیرُ وَاحِدٍ عَنْ أَحَدِهِمَا (علیهما السلام) أَنَّهُ قَالَ لَا یکونُ الْعَبْدُ مُؤْمِناً حَتَّى یعْرِفَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ الْأَئِمَّةَ کلَّهُمْ وَ إِمَامَ زَمَانِهِ وَ یرُدَّ إِلَیهِ وَ یسَلِّمَ لَهُ ثُمَّ قَالَ کیفَ یعْرِفُ الْآخِروَ هُوَ یجْهَلُ الْأَوَّلَ.
امام حسن علیه السلام می فرمایند بنده مومن نمی شود مگر اینکه معرفت خدا و رسول و امام زمان خود را داشته باشد و در مواردی که لازم دارد به سوی امام زمان برود و تسلیم او باشد. آن کسی که نسبت به امام اول جهل داشته باشد، چطور می خواهد امام زمان خود را بشناسد؟
همان منبع حدیث 5
الْحُسَینُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ مُعَلَّى بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ جُمْهُورٍ عَنْ فَضَالَةَ بْنِ أَیوبَ عَنْ مُعَاوِیةَ بْنِ وَهْبٍ عَنْ ذَرِیحٍ قَالَ سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ (علیه السلام) عَنِ الْأَئِمَّةِ بَعْدَ النَّبِی (صلى الله علیه وآله) فَقَالَ کانَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ (علیه السلام) إِمَاماً ثُمَّ کانَ الْحَسَنُ (علیه السلام) إِمَاماً ثُمَّ کانَ الْحُسَینُ (علیه السلام) إِمَاماً ثُمَّ کانَ عَلِی بْنُالْحُسَینِ إِمَاماً ثُمَّ کانَ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِی إِمَاماً مَنْ أَنْکرَ ذَلِک کانَ کمَنْ أَنْکرَ مَعْرِفَةَ اللَّهِ تَبَارَک وَ تَعَالَى وَ مَعْرِفَةَ رَسُولِهِ (صلى الله علیه وآله) ثُمَّ قَالَ قُلْتُ ثُمَّ أَنْتَ جُعِلْتُ فِدَاک فَأَعَدْتُهَا عَلَیهِ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ فَقَالَ لِی إِنِّی إِنَّمَا حَدَّثْتُک لِتَکونَ مِنْ شُهَدَاءِ اللَّهِ تَبَارَک وَ تَعَالَى فِی أَرْضِهِ.
امام صادق سوال کردم در مورد امامان بعد از پیامبر. فرمودند امام علی امام هستند، بعد امام حسن، بعد حسین و علی ابن حسین.... و آن کسی که آن را انکار کند، مثل آن است که خداوند را انکار کرده است. پرسیدم معرفت شما هم از همین سنخ است. فرمودن آری معرفت من همینطور است و بشارت باد بر تو که تو بر این شهادت می دهی.


اصول کافی ج 1 ص188 بَابُ فَرْضِ طَاعَةِ الْأَئِمَّةِ (علیهم السلام) حدیث 11:
عَلِی بْنُ إِبْرَاهِیمَ عَنْ صَالِحِ بْنِ السِّنْدِی عَنْ جَعْفَرِ بْنِ بَشِیرٍ عَنْ أَبِی سَلَمَةَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ (علیه السلام) قَالَ سَمِعْتُهُ یقُولُ نَحْنُ الَّذِینَ فَرَضَ اللَّهُ طَاعَتَنَا لَا یسَعُ النَّاسَ إِلَّا مَعْرِفَتُنَا وَ لَا یعْذَرُ النَّاسُ بِجَهَالَتِنَا مَنْ عَرَفَنَا کانَ مُؤْمِناً وَ مَنْ أَنْکرَنَا کانَ کافِراً وَ مَنْ لَمْ یعْرِفْنَا وَ لَمْ ینْکرْنَا کانَ ضَالًّا حَتَّى یرْجِعَ إِلَى الْهُدَى الَّذِی افْتَرَضَ اللَّهُ عَلَیهِ مِنْ طَاعَتِنَا الْوَاجِبَةِ فَإِنْ یمُتْ عَلَى ضَلَالَتِهِ یفْعَلِ اللَّهُ بِهِ مَا یشَاءُ.
ما کسانی هستیم که خداوند اطاعت ما را واجب کرده و باید ما را اطاعت کنند و هیچ کسی عذرش پذیرفته نیست. آن کسی که ما را بشناسد مومن است و کسی که منکر شود کافر است و کسی که نه ما را تایید کند و نه تکذیب او گمراه است، مگر اینکه برگردد و راه صحیح را پیدا کند. اگر بر آن گمراهی از دنیا برود، خود می داند و خدای خود.

عَلِی عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَى عَنْ یونُسَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْفُضَیلِ قَالَ سَأَلْتُهُ عَنْ أَفْضَلِ مَا یتَقَرَّبُ بِهِ الْعِبَادُ إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ قَالَ أَفْضَلُ مَا یتَقَرَّبُ بِهِ الْعِبَادُ إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ طَاعَةُ اللَّهِ وَ طَاعَةُ رَسُولِهِ وَ طَاعَةُ أُولِی الْأَمْرِ قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ (علیه السلام) حُبُّنَا إِیمَانٌ وَ بُغْضُنَا کفْرٌ.
بالاترین عملی که بندگان بوسیله آن به خداوند نزدیک می شوند چیست؟ فرمود اطاعت خدا و رسول و اولی الامر است. حب ما ایمان است و بغض ما کفر است.
امام رضا علیه السلام در راه مرو از نیشابور عبور می کردند، در آن زمان 95% مردم ایران سنی بودند و شیعیان بسیار کم بودند و در شمال ایران زندگی می کردند. نوع این شیعیان هم اثنی عشری نبودند. بلکه شش امامی (اسماعیلی) بودند. وقتی امام به نیشابور رسیدند دانشمندان اهل سنت به خدمت امام رسیده و از ایشان خواستند تا کلامی را از رسول خدا نقل کنند. (قبول داشتند که او پسر رسول خداست و دانشمند است، اما بعنوان امام و جانشین پیامبر او را قبول نداشتند.) ایشان فرمودند:
لااله الا الله حصنی و من دخل حصنی امن من عذابی.
لااله الا الله حصار و قلعه من است. هرکس که به این قلعه وارد شود از عذاب من در امان خواهد بود.
همه این مطلب را ثبت کردند و خوشحال شدند. امام هم به داخل کجاوه بازگشتند، اما امام سر خود را از کجاوه بیرون آوردند و فرمودند:
بشرطها و انامن شروطها.
داخل این قلعه شدن شرط هایی دارد و من از شرطهای آن هستم. (اگر کسی من را بعنوان حجت الهی قبول نداشته باشد پیروز و رستگار نیست.)

1 کامنت:

مطلب کاملی بود متشکرم

» نظر شما؟